به باران دلنبندکه هرچهارفصل دیوانه ات خواهدکرد!اگرببارد ازشوق واگرنباردازدلتنگی....

نه باخودت چترداشتی نه روزنامه نه چمدان.... عاشقت شدم ازکجامیفهمیدم مسافری

راهش راهم تقسیم کرد رفتنش به من رسید رسیدنش به دیگری

راهش راهم تقسیم کرد رفتنش به من رسید رسیدنش به دیگری

توروزگاررفته ببین چی قسمت ماشد

ازعاشقی تباهی

اززندگی مصیبت

ازدوستی شکست و

ازسادگی خیانت

نمی بخشمت به خاطرتمام خنده هایی که ازصورتم گرفتی

به خاطرتمام غمهایی که برصورتم نشاندی

نمی بخشمت به خاطردلی که برایم شکستی

به خاطراحساسی که برایم پرپرکردی

نمی بخشمت به خاطرزخمی که باخیانت تاابد بردلم نشاندی...